اضطراب و دلنگرانی زیادی دارم و بعبارة أخری این که حالم اصلاً خوب نیست!
ای مرگ بیا که زندگانی ما را کشت.
القصه که حتی به گفته اون مخذول حتی اگه در آیندهای نزدیک اینترنت هم وصل بشه صرفاً غبار فراموشی برای این درده و الّا این درد التیامپذیر نیست مگر به شراب طهور از دست ساقی میخانه.
انگار که شب تاسوعاست و فقط یک روز مهلت مونده به عاشورا ولی در یک دور این تاسوعا تکرار میشه و دوباره روز از نو و تاسوعا تکرار میشه و یک درد همیشگی الی الأبد.
همینطور حیرون و سرگردون و سر میچرخونم و میبینم که آش همون آشه و کاسه همون کاسه.
خدا بر همه ما رحم کنه.