آقـای ریـش‌دار

۲۹ مطلب با موضوع «قصه غربت غربی» ثبت شده است

نود و هشت

هیچ‌کس بالای قبر شخص برای شخص گریه نمی‌کند.
همه برای خودشان گریه می‌کنند و نه آن بدبخت دست کوتاه کفن‌پیچ شده!
همه برای خودشان می‌آیند و برای آرامش خودشان گریه می‌کنند.

۰۵ اسفند ۰۰ ، ۲۲:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میم الف

نود و پنج

با اهل نماز شب دوست و رفیق و همراه شوید.

۲۴ فروردين ۰۰ ، ۱۶:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

نود و دو

خداوند آ شیخ محمدتقی مصباح یزدی را بیامرزد.
انسان دانشمندی بود...
دیشب تعریف می‌کرد که چند وقت پیش در خواب دیدم که آقای مصباح دار فانی را وداع گفته‌اند.
بگذریم...
روزگاری ایشان با همین آقای سروش که در خارج از کشور هستند با هم به مناظره با مارکسیست‌ها می‌پرداختند و کتابی هم در این زمینه دارند(البته بنده مطالعه نکرده‌ام).
بعدترها که ایشان با این جماعت فاصله بسیاری گرفتند در روزنامه آزاد حسین مختاریان کاریکاتوری از ایشان منتشر کردند به نام استاد تمساح و همچنان نیز این خبیث‌ها چنین‌اند!
خداوند ایشان را بیامرزد...
پی‌نوشت: بنده تنها یک بار از نزدیک ایشان را زیارت کرده‌ام که گمانم 4-5 سال پیش بود که در مهدیه مشهد سخنرانی داشتند و همان یک دفعه ایشان را ملاقات کردم.
سابقه آشنایی بنده با افکار ایشان هم به کتاب آموزش فلسفه برمی‌گردد که اولین کتاب فلسفی بود که یک عزیزی شروع به تدریس برای ما کردند و ادامه پیدا نکرد و در ادامه با اصوات برهان شفا و الهیات شفای ایشان.
خداوند بر همه ما رحم کند...

۱۲ دی ۹۹ ، ۲۱:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

هشتاد و پنج

ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟

با حدود 10 دقیقه رانندگی، با حدود فاصله 1 کیلومتر، با وحدت شهر و... دخترکی کوچک و چادری، لیف میفروخت و دختری جوان با عشوه‌ای خرگونه، سوار بر ماشین مدل بالایی شد!

پی‌نوشت: سرگشته میخانه‌ی عشق‌م

۲۱ خرداد ۹۹ ، ۰۶:۰۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میم الف

هشتاد و چهار

یادم میاد که سال دوم راهنمایی که فهمیدم به بلوغ رسیدم خیلی سریع قرائت نمازم رو تصحیح کردم و بعد از اون مرجع تقلیدم رو پرس و جو کردم و آقای بهجت ره رو انتخاب کردم. از یک مغازه‌ای هم رساله ایشون رو خریدم و تو مدرسه این رساله تو دستم بود و فکر کنم یک دور کامل این رساله رو خوندم.
به گمانم اون موقع بیشتر اهل دیانت بودم تا الان! قبلترش هم رساله نوجوانان آقای سیستانی رو یک دور از اول تا آخر خونده‌بودم.
اون رساله آقای بهجت رو هنوز دارم...

پی‌نوشت: دلم برای بهجت قلبم تنگ شده.

۱۶ خرداد ۹۹ ، ۰۳:۳۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میم الف

هشتاد

یا علیم

گویند که برای فرزندان خود آن چه را که خود می‌پسندید حقنه نکنید ولیکن نمی‌توانم بگویم که دوست ندارم و علاقمند نیستم که فرزند/انم عالمان دین محمدی و فداییان شریعت احمدی باشند و تا قیام قیامت این نسل ادامه پیدا کند!

یکی دوست دارد فرزندش به توپ دو لگد بزند و بر سر آن لگدها فحش‌ها رد و بدل می‌شود و دیگری هم که فرزندش را ول کرده است تا خودش بزرگ شود!

بگذریم آقا، سازمان‌های حقوق بشری و اطفال منتظرند.

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میم الف

هفتاد و نه-نیت

برای نیت باید تمرین نمود.

این که ما در درس خواندن و باقی امور توجه نداریم به خاطر همین عدم نیت است

نیت روح عمل است.

تقریری از سخنرانی شب قدر استاد بزرگوار نخاولی 

۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

هفتاد و هشت-در مدح سکوت

بزرگواری از 20 سال آینده خودشان و منتها رجای 20 سال آینده خودشان نوشته‌اند و  چقدر خوب که میدانند چه میکنند و چه میشوند.
استادی دارم که فکر کنم علاقه نیز دو طرفه است چون هر موقع کلاسی داشتیم، ایشان من را در کنار خودشان جای میدادند(این قسمت برای تعریف از مقام منیع بنده است!!!) پس از بحث‌های فلسفی که خواهش فراوانی کردم که سیر درسی به ما بدهند و ایشان قبول کردند و سیر را دادند در انتها گفتند که این سیر برای من 20 سال طول کشیده!
20 سال طول می‌کشد تا انسان زبان باز کند.
گویند مرحوم سید علی قاضی مدت مدیدی کارشان سکوت بوده و به قدر نیاز صحبت می‌کرده‌اند و ما بقی را ترک و نقل نیز هست که پس از منعی که آیت الله بهجت از ذکر شدند و ایشان دستور از مرحوم قاضی خواستند، مرحوم قاضی فرمودند که سکوت و دستور سکوت را به ایشان دادند.
روا است اگر بگویم در 20 سال آینده دوست دارم نطقم باز شود.

۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۵۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
میم الف

هفتاد و پنج-زبان

حق

به گمان این حقیر این 2 گرم و شاید هم کم و شاید هم بیش را اگر انسان نگه دارد، اکثر راه را رفته است.

منطقیون در تعریف حدی انسان گفته‌اند که حیوان ناطق و عرض شود که انسانیت محقق نشود الا آن گاه که ناطقیت محقق شود و ناطقیت محقق نشود مگر پس از سکوت طولانی تا آن سکوت سبب شود که بذر نطق انسان شکوفا شود.

یادم نیست که از که بود که شنیدم که فرمودند که من سالیان دراز سکوت کردم تا توانستم این مطالب عالیه را بگویم.

به قول شیخنا بهایی:

عزت اندر عزلت آمد ای فلان

تو چه خواهی ز اختلاط این و آن

۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
میم الف

شصت و نه

چقدر این دیدار ما به طول انجامید!

ای مرگ کجایی...

۲۲ دی ۹۸ ، ۰۰:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف