دایی پدرم بعد از مردن زنش که دو هفته پیش بود، تازه یادش افتاده که زنش نیست. مثلاً بعد از شصت سال یک روز صبح از خواب بیدار میشی و میبینی همه رفتن خونه خودشون، بعد تازه میفهمی که فاطمه دیگه تو آشپزخونه نمیچرخه.
در توئیتر نوشتهبود.
بعد همونجا آدم یهویی همه وجودش خالی میشه
یه خلا بزرگ
بعد همونجا آدم یهویی همه وجودش خالی میشه
یه خلا بزرگ