آقـای ریـش‌دار

هشتاد و سه

امشب در منزل استاد عزیزم آقای طاهریان که نشسته‌بودیم قسمتی از بحث بر این بود که در زیارت حضرت فاطمه زهرا آمده است چنین: «السلام علیک یا ممتحنه امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک...» که یعنی چه!
بعد از منبر که نشستند گفتم که حاج آقا بحث علم قبل از ایجاد را که مطرح نمودید که اصلاً اختیار در آن معنا ندارد از منظر شما قابل قبول نیست زیرا علم تابع معلوم است و اختیار از ملزومات معلوم است و نیاز نیست که حتماً آن معلوم خارجی باشد بلکه وجود علمی آن کفایت می‌کند.

فرمودند: این مربوط به بحث علم حصولی است در علم الهی حساب جبر و اختیار نیست!

عرض کردم: ارتباطی ندارد و تنها مربوط به بحث علم حصولی نیست(بحثش در جای خود که میتوان علم حصولی را به علم حضوری تبدیل نمود) و در آنجا هم همان دانستن باید جبر و اختیار دخیل باشد.

فرمودند: مثلا من بگویم فردا فلانی به مسافرت میرود و این ارتباطی به جبر و اختیار ندارد زیرا علم فقط محکی است و حکایت میکند!

عرض شد: تحلیل ذهن است که این دو تا را جدا میکند مثل ماهیت و وجود ما به ازای خارجی ندارند و یا بدن و نفس چیز منحاز در خارج نیستند بلکه حقیقت واحده هستند و به تحلیل ذهن دو تا هستند پس اشکالی ندارد آنچه علم است هم به تحلیلی عالم باشد و هم به تحلیلی معلوم و هم به تحلیلی علم و اینها فی الواقع متحدند(ورای اتحاد) و تثلیثی در آن نیست و (آنجا علم است و وقتی حکایت شده و معلوم نیست چگونه علم است در حالیکه معلوم آنجا هست ولو به وجود علمی و همین کفایت میکند و لازم نیست که وجود خارجی آن‌ها آنجا باشند بلکه همین که وجود علمی قبل الایجاد باشد یعنی اختیار و ... همه در آن دخیل شده است.)

به گمانم بحث اینجا تمام شد.

به مناسبت بیتی از مثنوی جناب مولوی نقل می‌کنم که آنچه در این جا آمد بر طبق همان تفسیر شریف حضرت مولا هادی سبزواری است.

هر که خوابى دید از روز الست
مست باشد در ره طاعات مست‏
«...و حاصل آنست که هر چه در ما لا یزال مى‏شود بر طبق قضا و بر وفق قدر است. و قدر همین صور مثالى است که مذکور شد. و جبر هم نیست. چه اراده و اختیار عبد هم آن جا صورت پذیر بوده. پس فعل هر کس که در علم و قضا و قدر گذشته، به طرز اینجا گذشته. یعنى فعل از تو واقع شد، مسبوق به وجود تو و ایجاد تو و شعور تو به فعل تو و اراده و اختیار تو، و به همین طور در مراتب سابقه هم ثبت بوده‏اند.»
گره بنده در مسئله قضا و قدر و جبر در اینجا حل شد به گمانم و تفسیر حاجی بسیار گران بها است، رحمت خدا بر او باد، رحمت خدا بر او باد، بر سر سفره حضرت زهرا متنعم باشد.
مى خوردن من حق ز ازل مى‌‏دانست
گر مى نخورم علم خدا جهل بود

بگذریم...
التماس دعا.

۱۴ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

هشتاد و دو

حق
0/امشب بزرگواری در وبلاگشان درج کردند که به احتمال خیلی زیاد حوزه میروند ان شاء الله.
واقعاً در این زمانه با این همه مصائب و حرف‌ها، این که انسان تصمیم بگیرد که به حوزه برود نیازمند یک فکر پویا و یک عقل کامل است و ایضاً یک گوش برای شنیدن طعنه‌ها و یک گوش برای در کردن همان طعنه‌ها از جمله ضروریات است؛ آخر کدام عاقلی به حوزه میرود؟!
1/ذکر خیر آن استاد حکیم و متأله بارع بارها در این جا رفت. ایشان میفرمودند که: من هر چه که دارم از حوزه است با اینکه حقوق ایشان را دانشگاه میداد لکن حرف ایشان این بود.
2/نمی‌دانم چند وقت پیش بود که به مادرم گفتم: اگر شما اجازه میدادید که بعد از سیکل به حوزه بروم، الان احتمالاً غریب به اجتهاد می‌بودم!
صد حیف!
3/آخرش دکترا بگیرم که چه بشود؟ هیچ!
ولیکن چه کنم که لفظ دکتر را خوش دارم!
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه! همین لباس زیباست نشان آدمیت

۱۳ خرداد ۹۹ ، ۰۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

هشتاد و یک

این قسمت از متن شرح اصول کافی جناب صدرا را یک کانالی گذاشته بود:
قال سبحانه: «و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین»
"فالذکر لله تعالی من احدی العلامات التی یعرف بها ان الخاطر شیطانی أم روحانی"
[شرح اصول الکافی للصدرا، ج۲ص۴۵۸]

تا جایی که یادم هست یکی دیگر از علامات را در تفسیرشان در ذیل استعاذه بیان میکنند که به آنجا رجوع نمایید؛ اگر تمام بحث استعاذه ایشان را ملاحظه نمایید بهتر است زیرا مطالب ارزشمند بسیاری در آن است که در جای دیگر احتمالاً یافت نشود.

۱۲ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۴۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میم الف

هشتاد

یا علیم

گویند که برای فرزندان خود آن چه را که خود می‌پسندید حقنه نکنید ولیکن نمی‌توانم بگویم که دوست ندارم و علاقمند نیستم که فرزند/انم عالمان دین محمدی و فداییان شریعت احمدی باشند و تا قیام قیامت این نسل ادامه پیدا کند!

یکی دوست دارد فرزندش به توپ دو لگد بزند و بر سر آن لگدها فحش‌ها رد و بدل می‌شود و دیگری هم که فرزندش را ول کرده است تا خودش بزرگ شود!

بگذریم آقا، سازمان‌های حقوق بشری و اطفال منتظرند.

۲۶ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
میم الف

هفتاد و نه-نیت

برای نیت باید تمرین نمود.

این که ما در درس خواندن و باقی امور توجه نداریم به خاطر همین عدم نیت است

نیت روح عمل است.

تقریری از سخنرانی شب قدر استاد بزرگوار نخاولی 

۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۳:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

هفتاد و هشت-در مدح سکوت

بزرگواری از 20 سال آینده خودشان و منتها رجای 20 سال آینده خودشان نوشته‌اند و  چقدر خوب که میدانند چه میکنند و چه میشوند.
استادی دارم که فکر کنم علاقه نیز دو طرفه است چون هر موقع کلاسی داشتیم، ایشان من را در کنار خودشان جای میدادند(این قسمت برای تعریف از مقام منیع بنده است!!!) پس از بحث‌های فلسفی که خواهش فراوانی کردم که سیر درسی به ما بدهند و ایشان قبول کردند و سیر را دادند در انتها گفتند که این سیر برای من 20 سال طول کشیده!
20 سال طول می‌کشد تا انسان زبان باز کند.
گویند مرحوم سید علی قاضی مدت مدیدی کارشان سکوت بوده و به قدر نیاز صحبت می‌کرده‌اند و ما بقی را ترک و نقل نیز هست که پس از منعی که آیت الله بهجت از ذکر شدند و ایشان دستور از مرحوم قاضی خواستند، مرحوم قاضی فرمودند که سکوت و دستور سکوت را به ایشان دادند.
روا است اگر بگویم در 20 سال آینده دوست دارم نطقم باز شود.

۱۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۶:۵۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
میم الف

هفتاد و هفت-مگس

مگسه صدای هواپیماهای جنگ جهانی دوم رو میده! وقتی هم میخواد لندینگ کنه خیلی جالب لندینگ میکنه با یک صدای جالبی.

همین چند دقیقه پیش اومد مواضع من رو بمبارون کنه که موفق نبود.

پدافند هوایی هم ندارم و نمیتونم کاریش بکنم!

۰۸ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۱:۰۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۲
میم الف

هفتاد و شش

شیخ خلیل شقیر (مفتی بعلبک و بقاع) در ملاقاتی با (شهید) سید (محمد باقر) صدر گفت: 

دچار خستگی می‌شوم پس (به همین دلیل) مطالعه، خواندن و نوشتن را رها می‌کنم بلکه شاید هر کاری را رها کنم. برای (رهایی از) این حالت چه کنم؟

شهید صدر در پاسخ گفت:

کسی که دسیسه‌ها، توطئه‌ها، شیطنت‌ها، بدگویی‌ها و وارونه نمایی‌ها که بر (ضد) مبادی اسلام انجام می‌شود را می‌بیند، چگونه نشستن و رها کردن مطالعه و کار جدی و بی وقفه، برایش گوارا می‌باشد؟»

محمد باقر الصدر؛ السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، ج‏٢، ص٢٨٩

۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
میم الف

هفتاد و پنج-زبان

حق

به گمان این حقیر این 2 گرم و شاید هم کم و شاید هم بیش را اگر انسان نگه دارد، اکثر راه را رفته است.

منطقیون در تعریف حدی انسان گفته‌اند که حیوان ناطق و عرض شود که انسانیت محقق نشود الا آن گاه که ناطقیت محقق شود و ناطقیت محقق نشود مگر پس از سکوت طولانی تا آن سکوت سبب شود که بذر نطق انسان شکوفا شود.

یادم نیست که از که بود که شنیدم که فرمودند که من سالیان دراز سکوت کردم تا توانستم این مطالب عالیه را بگویم.

به قول شیخنا بهایی:

عزت اندر عزلت آمد ای فلان

تو چه خواهی ز اختلاط این و آن

۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
میم الف

هفتاد و چهار

از جمله جاذبه‌های منزلی که در آن سکونت دارم این است که اگر ماشین نداشته باشم اصلاً امکان رفتن به داخل شهر نیست چون نه اتوبوسی می‌آید و نه وسیله‌ای برای رفتن به شهر هست!

۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۲۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
میم الف