آقـای ریـش‌دار

۸ مطلب با موضوع «نقد حال» ثبت شده است

نود و یک

1- درس بخوانید و الا یکی از آن ینگه دنیا می‌آید و شما را محتاج درس و بحث خودش می‌کند.
نمونه می‌خواهید؟ نیکلسون فقید، مصحح کتاب مثنوی جلال‌الدین محمد بلخی المشتهر بمولوی!
ابولعلاء عفیفی که مصحح فصوص الحکم محی‌الدین عربی است مفتخر به درس خواندن پیش همین رینولد نیکلسون انگلیسی است.
یکی از آن طرف دنیا مثنوی و تذکرة الأولیاء و ترجمان الأشواق را برای ما تصحیح می‌کند!
2- آن موقع که قم بودم بعضی اوقات سری به کتاب‌فروشی آقای بیدارفر می‌زدم.
از آن انسان‌های نیک روزگار است و نیکی را معنا کرده است.
مصداق بارز: هر آن کس ز دانش برد توشه‌ای/جهانی است بنشسته در گوشه‌ای
نیم ساعت تا یک ساعت قبل نماز ظهر باز است و نیم ساعت تا یک ساعت هم قبل نماز مغرب.
اهل تحقیق است و کتب زیادی را تحقیق نموده‌است و حقّاً کتبش جزو کتب ارزشمند و کم غلط هستند.
انسان منزوی است و اکثری هم نمی‌شناسند ایشان را و صد حیف!
3- مفاخر ما چنین‌اند و امثال بخارا می‌گردند دنبال نیکلسون یا مؤسسه فلسفی فرح(بخوانید حکمت و فلسفه) دنبال برزگداشت برای تیتوس بورکهارت!

۱۰ دی ۹۹ ، ۱۹:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

نود

خداوند رحم کند به ما!
همه‌اش دوره‌های 3 روزه فلان و بهمان شناسی!
مگر می‌شود آخر!؟
یک دریاچه‌ی مصنوعی به عمق 1 میلیمتر.
مثلاً دوره گذاشته‌اند سهروردی در 3 جلسه!
عجب عجب عجب!
یاد این کتاب‌های تلخیص و زبده و خلاصه می‌افتم و این کتب جدیدی که حضرات تدوین می‌کنند که به قول خودشان زوائد را حذف کنند و مطالب اصلی را حفظ کنند.
بگذریم...
بخوابیم که بیدار بشویم و یا آن که بیدار بمانیم که خواب نمانیم؟!

۱۰ دی ۹۹ ، ۰۲:۱۲ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

هشتاد و نه

دولتی که بی‌کفایت‌ترین دولت پس از مشروطه است و هیچ عزمی هم برای برخورد با آن نیست چون سوگولی‌ها و خاله خان‌باجی‌ها و آقابزرگ‌ها در آن حضور دارند!

خداوند محسن فخری زاده را قرین رحمت خاص بگرداند.

۰۸ آذر ۹۹ ، ۰۶:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

هفتاد و شش

شیخ خلیل شقیر (مفتی بعلبک و بقاع) در ملاقاتی با (شهید) سید (محمد باقر) صدر گفت: 

دچار خستگی می‌شوم پس (به همین دلیل) مطالعه، خواندن و نوشتن را رها می‌کنم بلکه شاید هر کاری را رها کنم. برای (رهایی از) این حالت چه کنم؟

شهید صدر در پاسخ گفت:

کسی که دسیسه‌ها، توطئه‌ها، شیطنت‌ها، بدگویی‌ها و وارونه نمایی‌ها که بر (ضد) مبادی اسلام انجام می‌شود را می‌بیند، چگونه نشستن و رها کردن مطالعه و کار جدی و بی وقفه، برایش گوارا می‌باشد؟»

محمد باقر الصدر؛ السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، ج‏٢، ص٢٨٩

۰۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۲۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
میم الف

چهل و یک

سعید عرفانیان از جمله اساتید حوزوی هست که بر خلاف جو رایج هم‌چنان به شیوه سنتی باقی مونده و دوستانی هم که قصد فراگیری ادبیات عرب دارن، تدریس روان و خوبی داره.

در بکی از جلسات درس حاشیه ملا عبدالله بر منطق تهذیب تفتازانی گفت که:

من نمی‌دونم پیغمبر در اون شرایط اون موقع چی کار کرد که شرق و غرب عالم رو بهم ریخت ولی با این همه اینترنت و سایت زدن و این‌ها، ترقی معکوس می‌کنیم!؟

یک غصه‌نامه‌ای هم قبلاً تو کانال تلگرامیم نوشته‌بودم که نمی‌دونم الان تو کانال جدید هست یا نه!

پی‌نوشت: هر جا ضمیر میم مالکیت دیدین به تسامح و عرض بودنش حکم کنید چون جز او مالک حقیقی نداریم و باقی بالمجاز و بالتسخیر او مالکند.

۰۶ آذر ۹۸ ، ۲۳:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

سی و شش

هر موقع کسی رو دیدین که از طبیعت و جبلی خودش فاصله گرفته و کارهایی می‌کنه که خارج از تعادله بدونید این نقص از طبیعت و انحراف اون از مسیر خودشه.

مثلاً کسی که بلند بلند در اجتماع می‌خنده و می‌خواد با خنده‌هاش دیده بشه و یا اون کسی که میل به عریانی داره و یا اونی که ادای افسرده‌ها رو در میاره و...

سؤال شاید پیش بیاد که پس کو افراد سالم و صحیح الطبیعة؟ گویم که کم‌اند ولی هستن و باید به این‌ها برای اصلاح خود رجوع کرد.

در لسان طوائف مختلف لفظش فرق می‌کنه.

۰۵ آذر ۹۸ ، ۲۰:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

نوزده

یک.

تفکر از شئون و تجلاتی نفس انسانی است.

چی شد که نوشتم به خاطر خوندن یک وبلاگی بود!

دو.

آن کس که هنوز در بند جلد(موضوع) خودشه چطور وقت می‌کنه به حقیقت اون جلد(محمول) فکر کنه؟!

یعنی اونی که همه‌ش فکر کنه تن آدمی شریف است به لباس آدمیت و دائماً تابع معادلات از پیش ساخته‌شده خل و چل‌هایی باشه که براش ساختن آیا می‌تونه خودش مبدأ معادله باشه؟!

حرف‌ها داره بو دار می‌شه و بعضی‌ها شاید از عنان از کف اختیار بدن که البته عنانشون در دست دیگری هستش ولیکن آباد کنن این‌جا رو پس به همین قدر اکتفا می‌کنم و همین برای اهل فهم کافیه و مشت نمونه خروار که هر چیزی رو می‌تونید جایگزین موضوع کنید از موضوعات عرضی به عوض جواهر و ماهیت لا فی موضوع.

سه.

رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست

می‌کشد هر جا که خاطر خواه اوست

ما هر کدوم به دین رفیقمون هستیم.

چهار.

راستی هوای خیلی سرد شده!

این‌طور نیست؟

۰۲ آذر ۹۸ ، ۱۳:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف

هجده

یک.

در زمان کارشناسی ترم سه و چهار بود که شروع کردیم به مهندس مهندس صدا زدن همدیگه.

قبل‌ترش هم چون برای نظارت تأسیسات ساختمون یک جایی می‌رفتم، اون جا هم من رو مهندس صدا می‌زدن و طبعاً حس خوبی داره این القابی که بار اجتماعی دارن برای شخصی که تا قبل از اون هیچ وجهه اجتماعی به جز دانش‌آموز یا دانش‌جو بودن نداشته!

یادم هم هست که باری یک بنده‌خدایی تو همون مجموعه گفت آقای فلانی و مهندس نگفت بسیار ناراحت شدم.

بنگر جهل آدمی از کجاست تا به کجا...

دو.

چند وقت پیش جناب آقای کریم مجتهدی اومده بود شوکران و قسمتی از صحبت‌هاش این بود که: من یکی از عوامل عقب‌ماندگی رو همین استفاده بدون دلیل از کلمات انگلیسی به عوض کلمات فارسی می‌دونم؛ مثلاً طرف می‌تونه بگه زمان ولی می‌گه تایم که نشون بده من هم انگلیسی می‌فهمم!(تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل)

درباره کریم مجتهدی عرض کنم که لااقل تا اون‌جایی که بنده دیدم و می‌شناسم در کشور کسی که فلسفه اسلامی بفهمه به اندازه انگشتای یک دست شاید باشن و کسانی هم مثل مجتهدی فلسفه غرب بشناسن به اندازه انگشتای یک دست باشن و یا شاید دو دست!

اون چیزی که کریم مجتهدی می‌گه رو من اسمش رو می‌ذارم: گم‌گشتگی!

انسان گمشده معاصر دنبال مقبولیت از جانب اعتباریات اجتماعی می‌گرده و از همین رو هم هستش که خود حقیقیش رو گم می‌کنه و دنبال می‌کنه اون چیزی که مال خودش نیست و با وصله و پینه کردن زلم زیمبو دنبال مقبولیت‌خواهی از جامعه است و در نتیجه گم میشه و بالتبع عقب می‌افته و جامعه که اکثریتش این باشه، جامعه عقب‌مانده‌ای است.

پدیدارهایی که ما در جامعه می‌بینیم اعم از مد و مو و امثال این‌ها رو همه در این قالب تعریف می‌کنم و می‌بینم که این تحلیل قابل اعتناست لااقل و شاید هم قابل اعتنا نیست احتمالاً.

سه.

سر درس کلام جدید بودیم که یک بنده‌خدایی سه اصطلاحی رو که می‌تونست فارسی بگه رو انگلیسی گفت و بنده اون کلام آقای مجتهدی رو گفتم.

چهار.

داستان اون روباه آهونما رو دوباره بخونید.

۰۲ آذر ۹۸ ، ۰۱:۱۸ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میم الف