بهانه این نوشته رو روز دانشجو است.

یک.

اسمش دانش‌جو است یعنی کسی که جوینده دانشه ولی حقیقتاً این‌که آخر ترم به دنبال جزوه از فلان خانم نازک نویس و چند رنگ نویس می‌گردند و به دنبال هویت خود دانشجویی رو یدک می‌کشن.

الحق و الانصاف که هیچ چیز به جز الفاظ و اسماء بی‌هویت نشده و به هیچ چیز بیش از ساحت اسماء تجاوز صورت نگرفته و حرمت کلمات دریده نشده!

دو.

در دوران تحصیلم در رشته مهندسی و یا اون موقع که علوم سیاسی می‌خوندم یا اون موقع که حوزه می‌رفتم یا این موقع که فلسفه می‌خونم کمتر افرادی دیدم که به دنبال علم باشن و اهل مطالعه باشن و فی الواقع باقی گونی پر از سیب‌زمینی می‌کنند و اهالی علم در قلت و محجوریت‌اند.

سه.

گفت: ببینید هرچیزی یه محصوله حتی علم که به فروش می رسه
حالا بسته به اینکه اون علم بعدا چقدر سودآور باشه گرونتر به فروش می رسه!

در جوابش گفتم: امیدوارم معشوق و یا حبیبت با ریال و دلار عشقت رو قیمت نذاره و گفتگو رو تموم کرد.

قبلاً هم گفتم که عالم به علمش مبتهجه و اصل بر همون علمه و عالَم یعنی علم انباشته.

اصلاً برای کی این‌ها رو می‌گم؟!

سینه خواهم شرحه شرحه...